دفترچه کوچک بلافاصله مانند یک همراه وفادار بود. در نهایت هیچ کس دیگری در جعبه من نشسته نبود.
بنابراین به راحتی میتوانستم رودیارامای نقرهای کوچک را بیرون بیاورم و روی پاهایم بگذارم تا در حین اجرا یادداشتهایی را خط بکشم، بدون اینکه کسی مزاحم شود.
من قبلاً هرگز در یک دفتر ۱۰۰ برگ سیمی نهال یادداشت برداری نکرده بودم فکر نمیکنم زمانی که به Met میرفتم میتوانستم آن را کنار بگذارم، اما در این شرایط بسیار سرگرمکننده بود و واقعاً به من کمک کرد جزئیات مورد علاقهام را به خاطر بسپارم.
بنابراین می توانم بعداً این تجربه را با دوست آنلاینم Gaby به اشتراک بگذارم. دیدن آن در نور تاریک سالن کنسرت کمی سخت بود، بنابراین من فقط با خطوط طوری رفتار کردم که انگار آنجا نبودند.
اما اندازه و شکل نظرات خط خورده من را تحت کنترل نگه میداشت و کاغذ شبح بسیار کمی را نشان میداد. بنابراین، پس از دو صفحه اول، من نیز شروع به نوشتن در پشت جلد کردم.
جلد سفت اما کمی انعطافپذیر، پشتیبان بسیار پایدار و راحت ایجاد میکرد، و روبان نگهدارنده نارنجی به من کمک کرد بدون نیاز به ورق زدن دفترچه یا نگاه کردن به پایین، به سرعت صفحه فعلی خود را پیدا کنم.
کش نارنجی هنگام نوشتن از راه دور می ماند و دفترچه را بسته نگه می داشت و وقتی در کیف من بود از صفحات محافظت می کرد.
احساس می کردم که دفترچه نقره ای با سایر لوازم جانبی من کاملاً مطابقت دارد و بسیار شیک به نظر می رسد! من همچنین از کلاهک بیصدا روی خودکار پایلوت متروپولیتن خود قدردانی کردم.
زیرا بدون نگاه کردن به قلم، درپوشها و درپوشهای سریع زیادی را انجام دادم. نمی خواستم خیلی وقته چشم از صحنه بردارم!
در خانه، نوت بوک را با استفاده از چهار ترکیب مختلف قلم جوهر آزمایش علمی تری دادم. نوک متوسط با جوهر مشکی، نوک متوسط من جوهری که درخشندگی زیادی را نشان می دهد، بدون اینکه کاملاً تحت تأثیر آن قرار گیرد.